خاطره تأمل برانگیز بچه مهمونی در خصوص چرخ و فلک

به گزارش ایستگاه بازی، حالا بخشی از گفتگوی ایرج طهماسب و بچه مهمونی در خصوص خاطره چرخ و فلک سوار شدن او و دختر گل فروش مورد توجه کاربران فضای مجازی قرار گرفته است.

خاطره تأمل برانگیز بچه مهمونی در خصوص چرخ و فلک

خبرنگاران | برخلاف هفته های قبل که مهمان برنامه مهمونی چهره های مشهور حوزه سینما و تلویزیون بودند. شخصیت محبوب این برنامه یعنی بچه به عنوان مهمان روبروی ایرج طهماسب قرار گرفتتا به سوالات پاسخ بدهد و چالش ها را انجام دهد.

به گزارش خبرنگاران ، پس از انتشار قسمت بیست و هفتم مهمونی، حالا بخشی از گفتگوی ایرج طهماسب و بچه در خصوص خاطره چرخ و فلک سوار شدن او و دختر گل فروش مورد توجه کاربران فضای مجازی قرار گرفته است.

در این بخش از مهمونی، شخصیت بچه در خصوص خاطره چرخ و فلک سوار شدن اش می گوید: سوار چرخ فلک شدیم و هی رفت بالا و بالاتر. آفتاب خورد به صورت مان. بعد با خودم گفتم چقدر بالا داریم می رویم! هی آدم ها کوچک و کوچکتر می شدند. چقدر ما آدم ها فکر می کنیم بزرگیم! بعد با خودم گفتم وقتی تو بزرگ شدی شبیه اینها نشوی...

او خاطره اش را ادامه می دهد و می گوید: بعد رسیدیم بالای بالا. اون بالا یکهو چرخ فلک ایستاد. اینقدر دور و برم را نگاه کردم. همه چیز اینقدر قشنگ بود. شاید برترین روز زندگی ام بود طهماسب. در این لحظه دیگر ایرج طهماسب نمی توانست جلوی بغضش را بگیرد و بینندگان را به تماشا ادامه برنامه دعوت کرد.

دانلود

فیلم اصلی

کد ویدیومنبع: فرادید
انتشار: 29 شهریور 1401 بروزرسانی: 29 شهریور 1401 گردآورنده: managore.ir شناسه مطلب: 2088

به "خاطره تأمل برانگیز بچه مهمونی در خصوص چرخ و فلک" امتیاز دهید

1 کاربر به "خاطره تأمل برانگیز بچه مهمونی در خصوص چرخ و فلک" امتیاز داده است | 1 از 5
امتیاز دهید:

دیدگاه های مرتبط با "خاطره تأمل برانگیز بچه مهمونی در خصوص چرخ و فلک"

* نظرتان را در مورد این مقاله با ما درمیان بگذارید